نیلیا جون

دیشب کل خانه تو سکوت فرو رفته بود که مامانم به نیلیا گفت من تو رو به اندازه ی تمامه اسمونا جنگلها دریا ها دوست دارم نیلیا به مامان گفت من تو رو به اندازهی همه ی گاو ها و دنیا دوست دارم در این هنگام خانه از صدای خنده منفجر شد   ...

                اولین باری که سوار کالسکت شدی البته در خانه یه روزم که خواستیم بریم بیرون سوارت کردیم کلی جیغ زدی و دیگه هیچ وقت سوار کالسکه نشدی مامانم مجبورشد بره ماشینو از تو پارکینگ در بیاره که بریم بیرون   اولین باری که ماکارانی خوردی حسابی خودتو چرب کردی   لج کرده بودی چون نمیتونستی بخوابی منم این جا برای اولین بار از گریه کردنت عکس گرفتم   تو اتاق خواهری مگه ادم اخم میکنه جوجو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟   اولین باری که سوار روروئک شدی ...

  خانه خاله شهناز     کنار دریا نیلیا و کچل تابستون92       ...